exodus
معنی
مهاجرت، خروج، مهاجرت دسته جمعی، سفرخروج
سایر معانی: هجرت، برون روی (به ویژه برون رفت دسته ای بزرگ)، (e بزرگ - با: the) خروج قوم یهود از مصر، مهاجرت بنی اسرائیل از مصر به کنعان
سایر معانی: هجرت، برون روی (به ویژه برون رفت دسته ای بزرگ)، (e بزرگ - با: the) خروج قوم یهود از مصر، مهاجرت بنی اسرائیل از مصر به کنعان
ترجمه آنلاین
خروج
مترادف
departure ، egress ، egression ، emigration ، evacuation ، exit ، exiting ، flight ، going out ، journey ، migration ، offgoing ، retirement ، retreat ، withdrawal