exemplify
معنی
با نمونه نشان دادن، با مثال فهمانیدن
سایر معانی: نمونه (ی چیزی) بودن، سرمشق بودن یا شدن، الگو بودن یا شدن، نمایشگر (چیزی) بودن
سایر معانی: نمونه (ی چیزی) بودن، سرمشق بودن یا شدن، الگو بودن یا شدن، نمایشگر (چیزی) بودن
دیکشنری
نمونه
فعل
exemplifyبا نمونه نشان دادن
exemplifyبا مثال فهمانیدن
ترجمه آنلاین
مثال زدن