excusable
معنی
معاف شدنی، قابل بخشش و معافیت، بخشیدنی
سایر معانی: توجیه پذیر، بخشودنی، قابل بخشش، اغماض پذیر، قابل گذشت، موجه، پوزش پذیر، معذور داشتنی
سایر معانی: توجیه پذیر، بخشودنی، قابل بخشش، اغماض پذیر، قابل گذشت، موجه، پوزش پذیر، معذور داشتنی
دیکشنری
آزادیخواه
صفت
excusableقابل بخشش و معافیت
forgivable, excusable, venialبخشیدنی
dissolvable, excusableمعاف شدنی
ترجمه آنلاین
قابل بخشش
مترادف
all right ، condonable ، defensible ، exculpatory ، explainable ، fair ، forgivable ، justifiable ، minor ، moderate ، not too bad ، okay ، pardonable ، passable ، permissible ، plausible ، reasonable ، remittable ، reprievable ، slight ، specious ، temperate ، tenable ، trivial ، understandable ، venial ، vindicable ، vindicatory ، warrantable ، within limits