معنی

اواره، گردنده، بی ربط، بی ترتیت
سایر معانی: (نطق یا نگارش یا کتاب و غیره) پرانحراف، پراکنده، پر از گریززنی، گریزآمیز

دیکشنری

اگزوپریس
صفت
adrift, arrant, excursive, homeless, errant, fugaciousاواره
excursiveبی ترتیت
irrelevant, disjointed, impertinent, incoherent, desultory, excursiveبی ربط
rotary, swivel, revolving, rotative, ambulant, excursiveگردنده

ترجمه آنلاین

گشتی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.