معنی

قومی، نژادی، وابسته به نژادشناسی، کافر
سایر معانی: (وابسته به دسته ای از مردم که معمولا در اقلیت بوده و دارای زبان و فرهنگ و تاریخ و گاهی ملیت یا نژاد مشترک می باشند) قومی، رامه ای (در برابر: نژادی ethnical) (racial هم می گویند)، (عضو گروه ملی یا مذهبی یا نژادی و غیره که بخشی از جامعه ی بزرگتری را تشکیل می دهد) اقلیت، رامگان

دیکشنری

قومی
صفت
ethnic, national, familialقومی
racial, ethnicنژادی
ethnicوابسته به نژادشناسی
heathen, unbelieving, impious, Saracen, ethnicکافر

ترجمه آنلاین

قومی

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.