معنی

اصول اخلاق
سایر معانی: (فلسفه) کردار شناسی، بهخوی شناسی، بهکردار شناسی، علم الاخلاق، (سیستم اخلاقی و رفتاری شخص یا مذهب یا حرفه و غیره) کردارگان، خویگان، به خویگان، بهکردارگان، اخلاقیات، رساله (یا مقاله و غیره) در زمینه ی کردار شناسی، علم اخلاق، ایین رفتار

دیکشنری

اخلاق
اسم
ethicsاصول اخلاق

ترجمه آنلاین

اخلاق

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.