معنی

نامزدی، عروسی
سایر معانی: طرفداری، جانب گیری، هواداری، مراسم زناشویی، زن گیری، ازدواج، زناشویی، عقد، عروسی بیشتردرجمع

دیکشنری

مستعار
اسم
wedding, marriage, nuptial, nuptials, spousal, espousalعروسی
nomination, candidacy, engagement, betrothal, candidature, espousalنامزدی

ترجمه آنلاین

خواستگاری

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.