eschew
معنی
اجتناب کردن، خود داری کردن
سایر معانی: دوری کردن (از چیز ناخوشایند یا بد)، احتراز کردن، پرهیزیدن، پرهیزکردن
سایر معانی: دوری کردن (از چیز ناخوشایند یا بد)، احتراز کردن، پرهیزیدن، پرهیزکردن
دیکشنری
فرار کن
فعل
avoid, eschew, passاجتناب کردن
withhold, desist, eschew, forbear, refrainخود داری کردن
ترجمه آنلاین
اجتناب
مترادف
abandon ، abjure ، abstain ، avoid ، double ، duck ، elude ، evade ، forgo ، forswear ، give up ، have no truck with ، let well enough alone ، not touch ، refrain ، renounce ، sacrifice ، shun ، shy ، shy away from ، steer clear of ، swear off