escalated
معنی
(با پله برقی) بالارفتن یا بردن (جنگ و آتش سوزی و غیره) بالا گرفتن، فزونی یافتن، تشدید کردن، شدید کردن یا شدن، (هر چیز ناخوشایند) زیاد شدن، رسیدن (به مرحله ی بدتر)، از مهار خارج شدن، از دست رفتن their conflicts escalated and ended up in a destructive war اختلافات آنها بالا گرفت و به جنگ ویرانگری منتهی شد price escalation بالا رفتن (یا بالا بردن) قیمتها by doing so, you escalate the problem! با این کار مسئله را تشدید میکنی! the two tribe's hostility escalated into war کار دشمنی آن دو قبیله به جنگ کشید
دیکشنری
افزایش یافت
ترجمه آنلاین
تشدید شد