equable
معنی
ثابت
سایر معانی: معتدل، به اندازه، میانه، دادوند، آرام، یکنواخت، هموار، یکجور، ملایم
سایر معانی: معتدل، به اندازه، میانه، دادوند، آرام، یکنواخت، هموار، یکجور، ملایم
دیکشنری
معقول
صفت
fixed, constant, stable, steady, permanent, equableثابت
ترجمه آنلاین
برابر
مترادف
agreeable ، composed ، consistent ، constant ، easy going ، even ، even tempered ، imperturbable ، level headed ، methodical ، orderly ، placid ، regular ، serene ، smooth ، stabile ، stable ، systematic ، temperate ، tranquil ، unchanging ، unexcitable ، unflappable ، unfluctuating ، uniform ، unruffled ، unvarying
متضاد
changeable ، excitable ، fluctuating ، irregular ، spasmodic ، vacillating ، variable ، varying ، wavering