entreat
معنی
لابه کردن، استدعاء کردن، درخواست کردن التماس کردن
سایر معانی: تمنا کردن، استدعا کردن، یوبیدن، یوزیدن، بیش خواهش کردن، التماس کردن، (قدیمی) رفتار کردن (نسبت به کسی)، درخواست کردن از التماس کردن، به لابه کردن
سایر معانی: تمنا کردن، استدعا کردن، یوبیدن، یوزیدن، بیش خواهش کردن، التماس کردن، (قدیمی) رفتار کردن (نسبت به کسی)، درخواست کردن از التماس کردن، به لابه کردن
دیکشنری
درخواست
فعل
entreatدرخواست کردن التماس کردن
plead, entreat, adjureلابه کردن
beg, beseech, entreat, invocate, invoke, supplicateاستدعاء کردن
ترجمه آنلاین
التماس کردن
مترادف
appeal to ، ask ، beg ، beseech ، blandish ، coax ، conjure ، crave ، enjoin ، exhort ، implore ، importune ، invoke ، pester ، petition ، plague ، pray ، press ، request ، supplicate ، urge ، wheedle