enrichment
/enˈrɪt͡ʃmənt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

غنا، غنی سازی، پرمایگی
سایر معانی: پرمایه کردن
[شیمی] غنی کردن
[زمین شناسی] غنی شدگی افزایش عیار یک عنصر نسبت به کوارک آن
[خاک شناسی] غنی سازی

دیکشنری

غنی سازی
اسم
enrichmentغنی سازی
richness, enrichment, wealth, affluence, music, singingغنا
enrichmentپرمایگی

ترجمه آنلاین

غنی سازی

مترادف

embellishment ، endowment ، enhancement ، improvement

واژه‌های مشابه

enrichment ratio

[معدن] نسبت غن یسازی (عمومی فرآوری) [خاک شناسی] نسبت غنی سازی [آب و خاک] نسبت غنی شده

دیکشنری انگلیسی به فارسی

secondary enrichment

غنی‌شدگی ثانویه [زمین‌شناسی] ← غنی‌شدگی سطح‌زاد

واژه‌های مصوب فرهنگستان

secondary enrichment

[زمین شناسی] غنی شدگی ثانویه، متمرکز کردن مقادیر کم فلزات که در سراسر سنگ غیرهوازده پراکنده شده اند، به صورت تمرکزهایی با ارزش اقتصادی در اثر عملکرد فرآیندهای هوازدگی را گویند. [معدن] غنیشدگ ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

selective enrichment

[خاک شناسی] غنی سازی انتخابی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

self enrichment

تکامل نفس

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش