معنی

روشن کردن، تعلیم دادن، روشنفکر کردن
سایر معانی: (با دادن فهم و دانش و غیره) راهیاب و رستگار کردن، روشن ضمیر کردن، روشندل کردن، وارستن، آزاده کردن، (قدیمی) نورانی کردن، پر نورکردن، شیرفهم کردن، آگاه کردن، (به واقعیات) آشنا کردن، روشنگری کردن

دیکشنری

روشن کن
فعل
clarify, turn on, illuminate, elucidate, light, enlightenروشن کردن
enlighten, liberalizeروشنفکر کردن
teach, educate, train, enlighten, instruct, drillتعلیم دادن

ترجمه آنلاین

روشن کردن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.