enlargement
معنی
فزونی، توسعه، بزرگی
سایر معانی: بزرگ سازی، گسترش، (نسخه ی بزرگ شده ی عکس و نقشه و غیره) بزرگ شده، بزرگ ساخت، آگراندیسمان
[سینما] اگراندیسمان (واژه فرانسوی )
[عمران و معماری] افزاینده
سایر معانی: بزرگ سازی، گسترش، (نسخه ی بزرگ شده ی عکس و نقشه و غیره) بزرگ شده، بزرگ ساخت، آگراندیسمان
[سینما] اگراندیسمان (واژه فرانسوی )
[عمران و معماری] افزاینده
دیکشنری
بزرگ شدن
اسم
magnitude, enlargement, dignity, grandeur, amplitude, bignessبزرگی
development, expansion, enlargement, extension, outreach, increaseتوسعه
excess, increase, abundance, affluence, exuberance, enlargementفزونی
ترجمه آنلاین
بزرگ شدن