معنی

جلب کردن، اشغال کردن، درشت نوشتن، احتکار کردن
سایر معانی: (توجه و غیره را کاملا به خود) معطوف کردن، جذب، به سوی خود کشیدن، به خود جلب کردن، گیرایی داشتن، (سابقا) با حروف درشت نوشتن (اسناد و مکاتبات مهم و غیره)، (به ویژه لوایح پارلمانی) پاکنویس کردن، متن نهایی را نوشتن، به سبک رسمی و حقوقی نوشتن، مشغول، مجذوب
[حقوق] تنظیم کردن متن نهایی سند یا لایحه قانونی، احتکار کردن

دیکشنری

درگیر
فعل
occupy, engross, indwellاشغال کردن
entice, attract, engross, solicit, catch, atoneجلب کردن
engrossدرشت نوشتن
hoard, speculate, engrossاحتکار کردن

ترجمه آنلاین

غرق شدن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.