encrusting
معنی
[زمین شناسی] روکش کردن، 2- با پوسته یا قشری پوشاندن، 3- به شکل پوسته در آوردن،پوسته پوسته کردن
دیکشنری
انسداد
فعل
recap, coat, encase, encrust, face, plateروکش کردن
encrustبشکل پوسته در اوردن
encrustبا پوسته یا قشری پوشاندن
ترجمه آنلاین
روکش کردن