encampment
/enˈkæmpmənt/

معنی

محل اردو زدن، قرار گاه
سایر معانی: استقرار در اردوگاه، اردوگاه سازی، خیمه سرا افرازی

دیکشنری

اردوگاه
اسم
encampmentمحل اردو زدن
encampment, resting place, settingقرار گاه

ترجمه آنلاین

اردوگاه

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.