معنی

فرستاده، مامور سری
سایر معانی: فرستاده (به ویژه عاملی که به ماموریت سری گسیل شده باشد)، مامور، نماینده، ایلچی، پیک

دیکشنری

فرستاده
اسم
envoy, messenger, emissary, apostle, prophet, envoiفرستاده
emissaryمامور سری

ترجمه آنلاین

فرستاده

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.