معنی

شکننده کردن، ترد کردن
سایر معانی: شکننده کردن، ترد کردن
[پلیمر] ترد و شکننده

دیکشنری

ترد
فعل
embrittleشکننده کردن
tenderize, embrittle, tenderترد کردن

ترجمه آنلاین

شکننده

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.