electoral
معنی
گزینگر
سایر معانی: وابسته به انتخابات (گزینگان) یا انتخاب کنندگان (گزینگران)
سایر معانی: وابسته به انتخابات (گزینگان) یا انتخاب کنندگان (گزینگران)
دیکشنری
انتخابات
صفت
choosy, electoral, chooseyگزینگر
ترجمه آنلاین
انتخاباتی