معنی

جوش زدن، گازدار کردن
سایر معانی: (مانند نوشابه های گاز دار) جوشیدن، کف کردن و گاز دادن، قل قل کردن، (آبگونه) حباب کردن، گازدار کردن مشروبات وغیره

دیکشنری

خنده دار
فعل
effervesce, break outجوش زدن
gas, effervesceگازدار کردن

ترجمه آنلاین

جوشیدن

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.