dubbed
معنی
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطا کردن، تفویض مقام کردن، چرب کردن، (در سینما) فیلم را دوبله کردن
[سینما] برگردانده
[سینما] برگردانده
دیکشنری
دوبله شده
فعل
dubفیلم را دوبله کردن
dubتفویض مقام کردن
lubricate, grease, dub, liquor, basteچرب کردن
dub, duplicateدوبل کردن
ترجمه آنلاین
دوبله شده