معنی
سایر معانی: چکاندن، چکه چکه ریختن، کاملا خیس بودن (به طوری که آبگونه از آن بچکد)، تراوش، تراوایی، چکانش، صدای چک چک آب، (معماری) آبریز (شیار باریکی که در لبه ی بام یا پنجره و غیره می سازند)، جوبک، (خودمانی) آدم لوس و بیمزه، (پزشکی) سرم
[عمران و معماری] چکه - پله آبریز شیروانی - شیار آب چکان
[مهندسی گاز] چکیدن، چکاندن
[آب و خاک] قطره