document
معنی
سایر معانی: دست آویز، یافتگان، بنچاک، سند ارائه دادن، سنددار کردن، با مدرک اثبات کردن، (کتاب و رساله و غیره - با رجوع به منابع و مراجع مختلف ادعای خود را) به اثبات رساندن، مستند کردن، ملاک، سندیت دادن
[حسابداری] سند، مدرک
[کامپیوتر] سند، نوشته - فایلی با یک متن چاپی ( یعنی یک حرف، نامه، یا فصل کتاب ) با یک ترسیم یا قطعه ی کاری دیگری که انسان به کمک کامپیوتر آن را ویرایش می کند. - سند
[برق و الکترونیک] سند، مدرک منرع داده های ورودی به رایانه . - سند، مدرک
[صنعت] سند، مدرک، ملاک
[حقوق] تهیه کردند، ارائه کردن سند، مستند کردن ادله، جمع آوری و تنظیم اسناد و مدارک سند، مدرک
[ریاضیات] سند، پرونده، مدرک