diversify
/daɪˈvɜːrsəˌfaɪ/

معنی

متنوع کردن، گوناگون ساختن
سایر معانی: گوناگون کردن، جور واجور کردن، تنوع بخشیدن به، چندسان کردن، چندگونه کردن، (سرمایه گذاری یا مطالبات و غیره) میان چندین شرکت (یا فعالیت و غیره) پخش کردن، (صنعت و بازرگانی) بر دامنه ی فعالیت (یا نوع کالا و غیره) افزودن

دیکشنری

تنوع
فعل
diversify, manifold, variegateمتنوع کردن
diversifyگوناگون ساختن

ترجمه آنلاین

متنوع کردن

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.