معنی

هیجان، لرزیدن، دودل بودن
سایر معانی: این دست آن دست کردن، تمجمج کردن، عصبی و مردد بودن، تردید توام با دستپاچگی، عصبی و دودل بودن، (انگلیس - محلی) ترس و لرز، تب و لرز، درمحاوره دودل بودن
[برق و الکترونیک] لرزشی - ضربان نیرویی با دامنه و بسامد کنترل شده که به طور پیوسته به وسیله ای که تحت کنترل سروو موترو است وارد می شود تاهمواره آن را در حرکت کم - دامنه نگهدارد و از ثابت ماندن آن در وضعیت صفر جلوگیری کند. در برخی ثباتها برای آمادگی دائمی قلم از این روش استفاده می شود .

ترجمه آنلاین

پریشان

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.