معنی

تقطیر شده، چکانیده، مقطر

دیکشنری

ریخته گری
فعل
seep, distil, distill, instill, instilچکاندن
distillتقطیر کردن
distil, distillتقطیر شدن
distil, distill, stillعرق گرفتناز

ترجمه آنلاین

تقطیر شده

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.