disloyal
/ˌdɪsˌlɔɪəl/

معنی

بی وفا، ناسپاس، سست پیمان
سایر معانی: خائن، وطن فروش، نابکار، بدپیمان، بدعهد

دیکشنری

بی عدالتی
صفت
unfaithful, disloyal, faithless, untrue, fickle, variableبی وفا
ungrateful, ingrate, thankless, disloyal, recreantناسپاس
disloyal, perfidious, infidel, unfaithfulسست پیمان

ترجمه آنلاین

بی وفا

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.