معنی

پریشان کردن، ژولیده کردن، اشفته کردن
سایر معانی: (موی سر) ژولیده، پریشتن، (جامه) نامرتب و چروکدار کردن یا شدن، (جامه) نامرتب و ناجور کردن

دیکشنری

ریزش
فعل
confound, ail, afflict, agitate, discompose, dishevelپریشان کردن
bemuse, confuse, daze, dishevel, embarrass, ruffleژولیده کردن
roil, confuse, dishevel, embrangle, embroil, entangleاشفته کردن

ترجمه آنلاین

ژولیده

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.