disgruntle
/ˌdɪˈsɡrəntəl/

معنی

خشمگین کردن، غمگین کردن، بدخلق کردن
سایر معانی: (ناراضی و ترشرو کردن) دمغ کردن، پکر کردن، دلخور کردن، به شال قبای کسی برخوردن، برزخ کردن

دیکشنری

ناراحت
فعل
disgruntleبدخلق کردن
aggrieve, disgruntle, grieve, sadden, make sorryغمگین کردن
anger, infuriate, vex, aggravate, make angry, disgruntleخشمگین کردن

ترجمه آنلاین

ناراضی کردن

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.