discontent
/ˌdɪskənˈtent/

معنی

شکایت، گله، نارضایتی، ناخشنودی، ناخشنود کردن
سایر معانی: عدم رضایت، نارضایی، ناخرسندی (discontentment هم می گویند)، ناراضی کردن، ناخرسند کردن، علت نارضایتی

دیکشنری

نارضایتی
اسم
discontent, dissatisfaction, displeasure, incommodityنارضایتی
dissatisfaction, displeasure, discontent, unpleasantnessناخشنودی
complaint, grievance, protest, denunciation, discontent, murmurشکایت
flock, herd, grumble, gripe, discontent, droveگله
فعل
discontent, dissatisfyناخشنود کردن

ترجمه آنلاین

نارضایتی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.