disastrous
/ˌdɪˈzæstrəs/

معنی

مصیبت امیز، مهلک، خطر ناک، فجیع، پربلا
سایر معانی: مصیبت بار، فاجعه آمیز، جان گداز، محنت بار، آذرنگین، پرآذرنگ، نافرخ، منحوس

دیکشنری

فاجعه بار
صفت
heinous, tragic, disastrous, tragical, calamitous, sadفجیع
perilous, dangerous, hazardous, serious, calamitous, disastrousخطر ناک
deadly, fatal, lethal, mortal, pernicious, disastrousمهلک
disastrous, afflictive, fatalمصیبت امیز
calamitous, disastrousپربلا

ترجمه آنلاین

فاجعه بار

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.