disaffiliate
معنی
همکاری نکردن، به همکاری یا شراکت خاتمه دادن
سایر معانی: از عضویت محروم کردن، قطع رابطه کردن، ناوابسته کردن
سایر معانی: از عضویت محروم کردن، قطع رابطه کردن، ناوابسته کردن
دیکشنری
جدا کردن
فعل
disaffiliate, disassociateهمکاری نکردن
disaffiliateبه همکاری یا شراکت خاتمه دادن
ترجمه آنلاین
عدم وابستگی