dig in
معنی
فرو بردن
سایر معانی: 1- (سنگر یا جان پناه و غیره) کندن 2- سنگر گرفتن، (در پناه چیزی) جایگزین شدن 3- (عامیانه) سخت شروع به کار کردن 4-(عامیانه)خوردن
سایر معانی: 1- (سنگر یا جان پناه و غیره) کندن 2- سنگر گرفتن، (در پناه چیزی) جایگزین شدن 3- (عامیانه) سخت شروع به کار کردن 4-(عامیانه)خوردن
دیکشنری
حفاری در
فعل
plunge, immerse, stab, dig in, swallow, gulpفرو بردن
ترجمه آنلاین
حفاری