differentiate
/ˌdɪfəˈrenʃiˌet/

معنی

مشتق گرفتن، فرق قائل شدن، دیفرانسیل تشکیل دادن
سایر معانی: نابرابر کردن، ناهمسان کردن، متفاوت کردن، دگرسان کردن، فرور کردن، (از هم) متمایز کردن، ویژه سازی کردن، تمیز دادن، جدا کردن، (از هم) تشخیص دادن، فرق گذاشتن (بین)، تبعیض قایل شدن، (ریاضی) مشتق گیری کردن، وابرد گرفتن
[شیمی] دیفرانسیل گرفتن، مشتق گرفتن
[زمین شناسی] حاصل تفریق اسم : سنگی که در نتیجه تفریق مغناطیسی حاصل شده باشد .
[ریاضیات] مشتق گرفتن، دیفرانسیل گرفتن

دیکشنری

تمایز
فعل
differentiateمشتق گرفتن
differentiateفرق قائل شدن
differentiateدیفرانسیل تشکیل دادن

ترجمه آنلاین

متمایز کردن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.