dicing
معنی
[برق و الکترونیک] قطعه بری تفکیک پولکهای کامل نیمرسانا تکمیل شده به قطعات منفردی از دیودها، ترانزیستورها، یا تراشه های مدار مجتمع به منظور بسته بندی و تحویل کامل آن.
دیکشنری
چرت زدن
فعل
diceبریدن به قطعات کوچک
diceنرد بازی کردن
ترجمه آنلاین
قطعه قطعه کردن