معنی

چابکی، مهارت، چالاکی، تردستی، زبر دستی، سبکدستی
سایر معانی: چیره دستی

دیکشنری

مهارت
اسم
skill, proficiency, craft, dexterity, ingenuity, workmanshipمهارت
agility, dexterity, vivacity, pep, adroitness, promptitudeچالاکی
dexterity, power, proficiency, skill, sleightزبر دستی
agility, dexterity, alacrity, celerity, legerity, activityچابکی
swiftness, sleight, juggle, dexterity, prestidigitation, legerdemainتردستی
dexterityسبکدستی

ترجمه آنلاین

مهارت

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.