معنی

توسعه دادن، بسط دادن، پرورش دادن توسعه دادن، ایجاد کردن

دیکشنری

توسعه یافته
فعل
develop, expand, extend, enlarge, increase, outstretchتوسعه دادن
expand, develop, stretch, enlarge, heighten, produceبسط دادن
foster, develop, bring up, breedپرورش دادن
create, make, beget, construct, develop, engenderایجاد کردن

ترجمه آنلاین

توسعه یافته است

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.