despondent
/ˌdɪˈspɑːndənt/

معنی

سیاه، پژمان، محزون، دلسرد، پکر
سایر معانی: دلمرده، اندوهگین، نومید و مرعوب، افسرده

دیکشنری

ترسناک
صفت
despondent, plaintive, sad, somber, pensive, sombreمحزون
despondent, washed-upدلسرد
despondent, pensive, gloomyپکر
dejected, depressed, despondentپژمان
black, dark, joyless, cheerless, darksome, despondentسیاه

ترجمه آنلاین

ناامید

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.