designation
معنی
تخصیص، اسم، تعیین، نقش
سایر معانی: گزینش، انتخاب، انتصاب، عنوان، نام، لقب، کنیه، نامگذاری
[عمران و معماری] تسمیه - مقصد
[ریاضیات] معرفی، سمت، نقش
سایر معانی: گزینش، انتخاب، انتصاب، عنوان، نام، لقب، کنیه، نامگذاری
[عمران و معماری] تسمیه - مقصد
[ریاضیات] معرفی، سمت، نقش
دیکشنری
تعیین
اسم
determination, designation, definition, specification, nomination, fixationتعیین
allotment, appropriation, attribution, designation, dedication, consecrationتخصیص
role, figure, pattern, inscription, designation, impressنقش
name, noun, title, appellation, appellative, designationاسم
ترجمه آنلاین
تعیین
مترادف
appellation ، appellative ، class ، classification ، cognomen ، compellation ، denomination ، description ، epithet ، identification ، key word ، moniker ، nickname ، nomen ، style ، title