descriptive
/dəˈskrɪptɪv/

معنی

وصفی، تشریحی، توصیفی
سایر معانی: (وابسته به علومی که با شرح و طبقه بندی سر و کار دارند) توصیفی، شناسا ساز، بازنمودین، کواشی، کواشگرانه، (دستور زبان) صفت توصیفی (واژه ی "big" در "a big tree" صفت توصیفی است)، روشن، مشروح، وصف کننده
[حسابداری] توصیفی
[بهداشت] توصیفی
[ریاضیات] تشریحی، توصیفی، ترسیمی
[آمار] توصیفی

دیکشنری

توصیفی
صفت
descriptiveتوصیفی
anatomical, descriptive, anatomic, exponential, expositiveتشریحی
descriptive, adjectival, ordinal, adjectiveوصفی

ترجمه آنلاین

توصیفی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.