derogation
/ˌderəˈɡeɪʃn̩/

معنی

ابطال و فسخ، عمل موهن
سایر معانی: تضعیف (قدرت یا موقعیت)، ناتوان سازی، کم توان سازی، کاهش (اعتبار و مقام)، تنزل رتبه، خودکوچک سازی، بی آبرویی، خوارسازی، خفت، نکوهش، بدگویی، ابطال و فس

دیکشنری

معافیت
اسم
derogationابطال و فسخ
derogationعمل موهن

ترجمه آنلاین

انحراف

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.