derivable
معنی
قابل اشتقاق
سایر معانی: قابل اشتقاق
[ریاضیات] قابل اشتقاق، مشتق پذیر، قابل مشتق گیری، دارای مشتق، مشتق دار
سایر معانی: قابل اشتقاق
[ریاضیات] قابل اشتقاق، مشتق پذیر، قابل مشتق گیری، دارای مشتق، مشتق دار
دیکشنری
مشتق شده
صفت
derivableقابل اشتقاق
ترجمه آنلاین
قابل مشتق
مترادف
a priori ، attributable ، available ، determinable ، dogmatic ، extractable ، inferable ، likely ، obtainable ، reasoned ، resultant ، traceable