depressant
معنی
عامل پریشانی، دژم ساز، عامل کاهش دهنده فعالیت بدنی
سایر معانی: (دارو) افسرده گر، کندساز، آرامبخش (کاهنده ی میزان فعالیت اعصاب یا عضلات)
[بهداشت] افسرنده
[معدن] بازداشتکننده (فلوتاسیون)
سایر معانی: (دارو) افسرده گر، کندساز، آرامبخش (کاهنده ی میزان فعالیت اعصاب یا عضلات)
[بهداشت] افسرنده
[معدن] بازداشتکننده (فلوتاسیون)
دیکشنری
افسرده
اسم
depressantعامل پریشانی
depressantدژم ساز
depressantعامل کاهش دهنده فعالیت بدنی
ترجمه آنلاین
افسرده