dendroid
معنی
بشکل درخت، درخت مانند، شجری
سایر معانی: (درخت شکل) داردیس، دارین، درخت سان، شبه شجری
[زمین شناسی] درخت سان، بشکل درخت، درخت مانند، شجری صفت: الف) به بی مهره گان خاصی گویند که کلونی های بسیار پرشاخه تشکیل می دهند. یا حالت رشد یا شکل رشدی آنها مانند درخت است. مانند کلونی های نامنظم شاخه ای تپه مانند تشکیل شده توسط گراپتولیتها.ب) به یک نوع کورالوم الیافی شاخه ای نامنظم گویند.ج) مترادفی برای شاخه ای در بریوزوآن های استنولامیت. اسم: یک گراپتولیت ثابت از راسته دندروئیدا را گویند که از کامبرین میانی تا کربونیفر گستردگی داشتند و توسط یک ربودوسوم معمولاً برجسته و شاخه ای تشخیص داده می شود که دارای ساق های متعدد است که از bithecae-autothecae و stolothecae ساخته شده که بطور متناوب منظم سه گانه در امتداد هر شاخه آرایش یافته اند.
سایر معانی: (درخت شکل) داردیس، دارین، درخت سان، شبه شجری
[زمین شناسی] درخت سان، بشکل درخت، درخت مانند، شجری صفت: الف) به بی مهره گان خاصی گویند که کلونی های بسیار پرشاخه تشکیل می دهند. یا حالت رشد یا شکل رشدی آنها مانند درخت است. مانند کلونی های نامنظم شاخه ای تپه مانند تشکیل شده توسط گراپتولیتها.ب) به یک نوع کورالوم الیافی شاخه ای نامنظم گویند.ج) مترادفی برای شاخه ای در بریوزوآن های استنولامیت. اسم: یک گراپتولیت ثابت از راسته دندروئیدا را گویند که از کامبرین میانی تا کربونیفر گستردگی داشتند و توسط یک ربودوسوم معمولاً برجسته و شاخه ای تشخیص داده می شود که دارای ساق های متعدد است که از bithecae-autothecae و stolothecae ساخته شده که بطور متناوب منظم سه گانه در امتداد هر شاخه آرایش یافته اند.
ترجمه آنلاین
دندروید