demurrer
معنی
اعتراض بصلاحیت دادگاه، اعتراض کننده، تقاضای تاخیر در صدور حکم
سایر معانی: (حقوق)، ایراد عدم کفایت ادله، اعتراض به صلاحیت دادگاه، چون و چرا، شک و شبهه (رجوع شود به: demur)، اعترا بصلاحیت دادگاه، اعترا کننده، معتر
[حقوق] ایراد بدون ورورد در ماهیت دعوی، ایراد عدم کفایت ادله (از طرف خوانده)
سایر معانی: (حقوق)، ایراد عدم کفایت ادله، اعتراض به صلاحیت دادگاه، چون و چرا، شک و شبهه (رجوع شود به: demur)، اعترا بصلاحیت دادگاه، اعترا کننده، معتر
[حقوق] ایراد بدون ورورد در ماهیت دعوی، ایراد عدم کفایت ادله (از طرف خوانده)
دیکشنری
دیرکردن
اسم
demurrerاعتراض بصلاحیت دادگاه
kicker, demurrerاعتراض کننده
demurrerتقاضای تاخیر در صدور حکم
ترجمه آنلاین
منکر