demarcate
/ˈdiːmɑːrkeɪt/

معنی

تعیین حدود کردن، محدود کردن، نشان گذاردن
سایر معانی: کران بندی کردن، مرزنمایی کردن، حدود (چیزی را) معلوم کردن، سوا کردن، جدا کردن، (تفاوت دو یا چند چیز را) مشخص کردن، متمایز کردن (demark هم می گویند)
[ریاضیات] محدود کردن، تعیین حدود کردن، حدفاصل تعیین کردن

دیکشنری

تعریف کردن
فعل
limit, restrict, curb, narrow, confine, demarcateمحدود کردن
abound, demarcateتعیین حدود کردن
check, demarcateنشان گذاردن

ترجمه آنلاین

مرزبندی کردن

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.