deliberative
/dəˈlɪbəˌretɪv/

معنی

مشورتی
سایر معانی: کنکاشی، چاره جویانه، سنجشی، تاملی، مشاوره ای، شوروی، تدبیری، مقرون به تامل

دیکشنری

مشورت
صفت
advisory, deliberative, consultativeمشورتی

ترجمه آنلاین

مشورتی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.