معنی

برنده، بیرون برنده، خروجی
سایر معانی: رجوع شود به: deferential، برون بر، ناقل

دیکشنری

متفرقه
صفت
winning, cutting, incisive, trenchant, conductive, deferentبرنده
deferentبیرون برنده
discharging, exhausting, deferentخروجی

ترجمه آنلاین

متمایز

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.