decomposed
/ˌdiːkəmˈpoʊzd/

معنی

تجزیه شده، متلاشی
سایر معانی: تجزیه شده

دیکشنری

تجزیه شد
صفت
decomposedتجزیه شده
decomposed, disjointedمتلاشی

ترجمه آنلاین

تجزیه شد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.